ابراهیم آبادی؛ افسرده ای که همه را می خنداند
به گزارش سرگرمی تفریحی، روزنامه جام جم: 24 مرداد 1313 بود که در محله کوچه باغ شهر تبریز به دنیا آمد. شاید در آن زمان کسی تصور نمی کرد ابراهیم آبادی، از خطه تبریز بتواند وارد عالم هنر شود. او از ابتدای دوران دبیرستان به هنر نمایش علاقه داشت و انتها در کلاس های تئاتر هنر های زیبا که به وسیله مربیان خارجی برای تربیت مربیان تئاتر در مدارس تشکیل شده بود امتحان داد و قبول شد و یک سال تعلیم دید.
این هنرمند چند سالی برای ادامه تحصیل راهی کشور چکسلواکی شد و بعد از بازگشت فعالیتش را در عالم هنر ادامه داد. کارنامه ابراهیم آبادی پر از نقش های متنوع در سینما و تلویزیون است. البته از اواسط دهه 80 فعالیتش در سینما کمرنگ شد و کارگردانان نقش های اندکی را به او می سپردند و به همین دلیل این هنرمند هم نمی پذیرفت.
آخرین اثر سینمایی اش، فیلم سینمایی دیوار به نویسندگی و کارگردانی محمدعلی طالبی بود و بعد از آن دیگر در سینما بازی نکرد، اما فعالیتش را در تلویزیون متوقف نکرد و در سریال های متعددی بازی می کرد که از سریال های او می توان به آثاری همچون پادری، مختارنامه، مدرسه مادربزرگ ها، خسته دلان، پرانتز باز، در چشم باد و ... اشاره کرد.
لبخند و لهجه تبریزی جزو ویژگی های شاخص ابراهیم آبادی بود و همین باعث شده بود تا همیشه نقش هایش برای مخاطبان شیرین باشد، حتی همکارانش هم بر این مساله همیشه تاکید داشتند که او همیشه لبخند می زد و سر صبر کارهایش را انجام می داد.
ابراهیم آبادی پس از تحمل درد بیماری 29 مهر به کما رفت و نهم آبان ماه جامعه هنری را به سوگ خود نشاند. به همین دلیل جام جم به سراغ هنرمندانی رفت که با این هنرمند در یک یا چند اثر نمایشی در سینما و تلویزیون همکاری داشتند.
مرد بزرگی که افسرده شده بود
محمد فیلی:
مرد بسیار بزرگی بود و به شدت علاقه مند به کارش. این اواخر به شدت افسرده شده بود. ظاهرا دوستان او را فراموش کرده بودند و کاری به او رجوع نمی شد. مسلما هر هنرمندی هم به جای او بود، دل آزرده می شد. مردم سال هاست با او خاطرات خوب دارند. نباید بالا رفتن سن و سال باعث شود که فراموش شویم. چون گذران زندگی هم سخت می شود.اگر او افسرده نمی شد، بیشتر از این ها زنده بود، اما فشار بی مهری ها باعث فکر و خیال بیشتر می شود. او هنرمند بزرگی بود. حیف که قدرش را آن طور که باید و شایسته او بود، ندانستیم. باید ارزش هنرمندان را قبل از رفتن شان بدانیم. باید وقتی پیر می شوند آن ها را به فراموشی نسپاریم و با دعوت از آن ها برای کار های متنوع بگوییم که دوستشان داریم و یادمان نرفته است که آن ها چقدر برای هنر این مملکت زحمت کشیدند.
آرزوی بر دل مانده یار مختار ثقفی
ابراهیم آبادی آنقدر هنرمند بزرگ و دوست داشتنی بود که برایش فرقی نمی کرد نقش چندم در یک کار نمایشی بازی می کند. آنچه برایش اهمیت داشت این بود که می خواست نقش خود را درست ایفا کند.
به همین دلیل نقش های فرعی هم بازی و سعی می کرد در همان چند صحنه لبخند را به لب مخاطب بیاورد. او در سریال مختارنامه نقش عبیده یار مختار ثقفی را بازی می کرد. صحنه های این بازیگر در سریال مختارنامه به یادگار مانده است.
او در زمان حیات در گفت وگوهایش به این موضوع تاکید می کرد که باید به هنرمندان توجه شود، حتی دلش می خواست بیمارستانی مخصوص هنرمندان راه اندازی شود تا از این طریق هنرمندان مورد حمایت قرار بگیرند.
از خور خور تا مش خیرا...
به یادماندنی ترین نقش ابراهیم آبادی، احتمالا ایفای نقش بابای مدرسه در سریال مدرسه مادربزرگ ها باشد که در آن با نام آقای کال آبادی شناخته می شد. بچه های اواخر دهه 50 و 60 حتما به یاد دارند بازی ابراهیم آبادی را در فیلم سینمایی دزد عروسک ها. او در این فیلم که به کارگردانی محمدرضا هنرمند ساخته شده بود نقش خور خور را بازی می کرد که جزو نقش هایی بود که بچه ها او را دوست داشتند.
آبادی در مش خیرا... صندوقچه اسرار داریوش مؤدبیان، این خانه دور است مسعود رسام و بیژن بیرنگ، بازنشستگی رضا فیاضی، همسران بیژن بیرنگ و مسعود رسام ایفای نقش کرد.
البته از دیگر ویژگی های ابراهیم آبادی این بود که خودش را فقط به ایفای نقش های جدی محدود نکرد و با دنیای طنز هم آشنا بود که از کار های او می توان به همکاری اش با مهران مدیری در سریال های پاورچین اشاره کرد. همچنین در دیگر سریال های طنز همچون بدون شرح، پادری و ... هم ایفای نقش کرده است.
حمایت از هنرمندان
کوروش تهامی:
سالیان پیش در سریال های خسته دلان به کارگردانی سیروس الوند، بچه های خیابان ساخته همایون اسعدیان و فیلم سینمایی از دوردست رامین محسنی با ایشان همبازی بودم. متاسفم او را از دست دادیم. روحش قرین رحمت خداوند باشد. متاسفم از این که هنرمندان مان را به این سن و سال که می رسند، کمتر مورد توجه قرار می دهیم.البته این شامل همه آن ها نمی شود، اما به نظرم برخی هنرمندان که پا به سن می گذارند، کمتر مورد توجه مسؤولان قرار می گیرند و اصولا این اتفاق خوبی نیست. در این سن خصوصا در کشوری مثل ما، هنرمندان احتیاج به حمایت بیشتری به لحاظ کاری و مالی دارند.
برخی هنرمندان احتیاج به حمایت دارند و بعید می دانم آقای آبادی از این حمایت ها برخوردار بود. باید برنامه ریزی هایی صورت بگیرد و به اصطلاح توجه خاصی نسبت به هنرمندان خصوصا به لحاظ کاری باشد.
گاهی هنرمندان نادیده گرفته می شوند و این خوب نیست، چون بزرگ ترین ضربه به روح و روان آن ها زده می شود که جبران ناپذیر است. هنرمندان بر اثر بی توجهی دچار بیماری می شوند. امیدوارم به هنرمندان پیشکسوت توجه شود و باز هم آرزوی آرامش ابدی برای جناب ابراهیم آبادی بود. هنرمندی که شریف و دوست داشتنی بود و برای مردم محبوب.
مردی که همه را می خنداند
علیرضا خمسه:
آقای آبادی، مردی دوست داشتنی و شریف بود. فرصت را مغتنم می دانم و درگذشت این هنرمند عزیز را به جامعه هنری و به مردم تسلیت می گویم. مسلما همه همکاران درباره ویژگی های این هنرمند صحبت می کنند، اما من دلم می خواهد از مواردی بگویم که شاید مردم ندانند.او سال ها کار صنفی انجام می داد و عضو انجمن بازیگران بود. آبادی بی دریغ و بی توقع در خدمت همکاران و دوستانش بود. شاید کمتر کسی این وجه صنفی را بشناسد، اما به شدت اهل تشکیلات بود تا خدمتی به جامعه هنری و هنرمندان پیشکسوت کند. جای او و دیگر هنرمندان همچون زنده یاد داود رشیدی در انجمن بازیگران به شدت خالی است.
واقعا از نبود او صدمه می بینیم. از این لحاظ به این ویژگی های ابراهیم آبادی اشاره کردم تا جوانانی که وارد این حرفه می شوند از افرادی همچون آبادی درس بگیرند. فقط به فکر خودشان نباشند، بلکه نگاه شان را باز کنند و به همه همکاران نگاه داشته باشند و به دنبال منافع جمعی باشند نه منافع فردی. من و ابراهیم آبادی در کار های زیادی همبازی بودیم.
یادم می آید در فیلم آپارتمان شماره 13 کلی از دستش می خندیدیم. یادش بخیر مرحوم یدا... صمدی کارگردان این فیلم بود و واقعا از تکیه کلام های با نمک ابراهیم آبادی می خندید. علاوه بر آن افتخار داشتم که در سریال بوی خوش زندگی که خودم نویسنده و کارگردان آن بودم، برایم بازی کند.
او در این سریال نقش پدر هفت دختر را بازی می کرد و بداهه های او هنگام کار به شیرین شدن آن اضافه می کرد. ولی این اواخر بسیار مهجور، منزوی و گوشه گیر شده بود. متاسفم که این اواخر خارج از ایران بودم و امکان ملاقات او را نداشتم. واقعا همه هنرمندان در کهولت احتیاج به توجه بیشتر دارند. صد افسوس که دیگر نیست و فرصت جبران نداریم.
پر انرژی و قبراق
امین زندگانی:
خدا رحمت کند ابراهیم آبادی را. از آن دست بازیگران بود که اخلاق و روش کارش در بازیگری به ویژه روی صحنه الگوی بازیگران بود و جوانان باید از او یاد می گرفتند. همیشه پر انرژی بود و قبراق. امکان نداشت ناراحتی اش را به بقیه انتقال بدهد. من این افتخار را داشتم که در سریال مختارنامه با او همبازی شوم و همکلام.هم صحبتی با افراد فرهیخته مگر فراموش می شود. واقعا ابراهیم آبادی از آن دست انسان های فرهیخته و با سوادی بود که از همنشینی با او لذت می بردم. گپ های پشت صحنه را با او فراموش نمی کنم. امیدوارم نسل جوان قدر بزرگان را بدانند. گرچه سخت است که با بالا رفتن سن این عزیزان را از دست می دهیم، اما قبل از رفتن شان باید از آن ها یاد بگیریم
و الگو بگیریم.
لهجه شیرین آذری
سیما تیرانداز:
در چند اثر نمایشی با هم همکار بودیم. بسیار صبور بود و خوش اخلاق. خنده از لب هایش محو نمی شد. مهربانی اش زبانزد بود. از همه مهم تر لهجه شیرین آذری اش در ذهنم مانده است.واقعا هنرمندانی همچون ابراهیم آبادی سرمایه های ما هستند که یکی یکی از بین ما می روند. شاید الان جوان هستیم، اما همه به این سن و سال و موقعیت می رسیم، پس بهتر است به همدیگر فکر کنیم و دلسوز همدیگر باشیم. آسیاب به نوبت است و مرگ برای همه پیش می آید. پس ما هنرمندان باید هوای خودمان را داشته باشیم، چون کسی نیست که هوای ما را داشته باشد.
منبع: برترین ها